بدرالدین جاجرمی
بَدرُالدّینِ جاجَرمی (د 686ق/ 1287م)، فرزند عمر، متخلص به بدر و بدر جاجرمی، از شعرای فارسیسرای نامدار سدۀ 7ق/ 13م وی در جاچرمِ خراسان متولد شد، اما تاریخ تولدش روشن نیست. در آغاز جوانی و در روزگار حکمرانی بهاءالدین جوینی (د687ق) بر اصفهان و عراق عجم، رهسپار اصفهان شد و در آنجا با برخورادری از لطف و حمایت بهاءالدین و فرزندش رشد و تربیت یافت و ملک الشعرا لقب گرفت (دولتشاه، 164؛ کاشفی،288؛ اوحدی،188؛ هدایت،1/ 433؛ صفا،3(1)/ 560).
بدرالدین در اصفهان با شعرایی مانند امامی هروی و رکنالدین قبایی، همنشین بود. او را همچنین شاگردان مجدالدین همگر و معجری دانستهاند (دولتشاه، 130، 164؛ انصاری، 36؛ اقبال، 1/ 537-538؛ صفا، 3(1)/ 559). بدرالدین به سعدالدین حمّویی (د560ق)، از مشایخ بزرگ صوفیۀ عصر، اعتقاد و ارادت بسیار داشت و در قصیدهای که در رثای و سروده، از وی با عنوان «مهدی معظّم» و «قطب اعظم» و نظایر آن یاد کرده است (ﻧﻜ : جاجرمی، 2/ 821-822؛ صفا،3(1)/ 562).
او همچنین از مداحان خاندان جوینی، بهویژه خواجه شمسالدین صاحب دیوان (د683ق)، عطاملک جوینی (د 681ق) و بهاءالدین محمد بود و قاصاید بسیاری در ستایش و رثای این خاندان سرود (اوحدی، همانجا؛ آذر، 74؛ صفا، 3(1)/ 560) که از آن میان، یک رباعی در مدح خواجه شمسالدین و یک قصیده در مدح بهاءالدین، از شهرت بیشتری برخوردار است (ﻧﻜ : دولتشاه، 83، 164-165). فرزند بدرالدین، یعنی محمد جاجرمی هم از فضلای نامدار اواخر سدۀ 8ق و صاحب کتاب مونس الاحرار فی دقائق الاشعار است که از حیث اشتمال بر بسیاری از اشعار بدرالدین و معاصرانِ او حائز اهمیت است (ﻧﻜ : جاجرمی،1/ 60، 130، ﺟﻤ ؛ صفا، 3(1)/ 561-563؛ قس: نفیسی، 1/ 204،176).
از سرودههای فخری اصفهانی و سعدالدین ورّاق در سوگ بدرالدین، برمیآید که وی اندکی پس از مجد هگر و امامی هروی، در اصفهان درگذشته است (ﻧﻜ : جاجرمی،2/ 837؛ مهدوی، 198-199؛ قریب، 224).
بدرالدین از شاعران متوسط زبان فارسی است. وی در قصیده سرایی پیرو شاعران سدۀ 6ق خراسان است. با اینهمه، در اشعار او از جهت واژگان، روانی و نرمی زبان و به کارگیری به افراط صنایع بدیعی، نشانههای سبک عراقی آشکار است. این نکته به زادگاه بدر در خراسان و نیز اقامت او در اصفهان و آشناییش با سبک عراقی مرتبط است؛ به خصوص که قرن 7ق دورۀ رواج و رونق سبک عراقی به شمار میرود (ﻧﻜ : جاجرمی، 1/ 15-16،24-25، 2/ 961-965، ﺟﻤ ؛ قس: نفیسی،1/ 74-75، 162؛ صفا، 3(1)/ 563). علاقۀ وافر بدرالدین را به آوردن صنایع بدیعی، از ویژگیهای شعر وی شمردهاند و آن را موجب شهرت و اعتبارش دانستهاند (دولتشاه، 164)؛ هرچند که همین ویژگی تا حد بسیاری شعر او را از لطافت و خیالانگیزی تهی ساخته است (ﻧﻜ : جاجرمی، صفا، همانجاها).
آثار
1. دیوان، که شمار ابیات آن را در حدود 4هزار تخمین زدهاند (نفیسی، 1/ 162؛ صفا، 3(1)/ 562). از این دیوان نسخهای در دست نیست. اشعار پراکندۀ او در تذکرهها دیده میشود، بهویژه شمار قابلتوجهی از این شاعار شامل قصیده، غزل، قطعه، مسمط و رباعی، در مونسالاحرار آمده است (ﻧﻜ : جاجرمی، 1/ 24، 15، 103، ﺟﻤ ؛ صفا، 3(1)/ 562-563).
2. اختلاجات اعضاء، یا اختلاجنامه، منظومه در اختلاجات، رسالهای منظوم و در بعضی نسخهها آمیخته به نثر در قالب مثنوی و در حدود 220 بیت، دربارۀ جهیدن برخی از اندامها و اعضای بدن همراه با تعبیر این حرکات و پیشگویی بر پایۀ آنها. از اشارۀ بدرالدین در آغاز این منظومه روشن میشود که وی یک متن منثور دربارۀ اختلاجات اعضاء در دست داشته، و همان را به نظم کشیده، و شرح و توضیح داده، ولی به مؤلف اصلی آن اشارهای نکرده است. در پایان برخی نسخهها، تاریخ نظم، 675ق آمده است (دولتشاه، همانجا؛ آقابزرگ،19/ 110-111؛ منزوی، خطی مشترک،1/ 390-391). در مونس الاحرار نمونۀ نسبتاٌ کاملی از این اثر موجود است (جاجرمی، 2/ 861-885)؛ همچنین نسخههای متعددی از این اثر در کتابخانههای ایران و پاکستان نگهداری میشود (منزوی، همانجا، نیز خطی، 1/ 464-465؛ قس: ملی تبریز، 1/ 30-31، 3/ 1052-1053).
3. ترجمۀ قصیدۀ نونیۀ عنوان الحکم، قصیدۀ معروف نونیه در 60بیت از ابوالفتح بستی (د401ق) در نوهش دنیاست و بدرالدین آن را به فارسی در قالب قصیده ترجمه کرده است (دولتشاه، همانجا؛ اعتمادالسلطنه،1/ 116؛ GAS, II/ 640-642؛ ﻧﻜ : دانشپژوه، 629-632: متن کامل ترجمه و معرفی 3نسخۀ خطی). این ترجمه ضمن دیوان شمسالمناقب سروش اصفهانی در 1300ق در تهران به چاپ رسیده است.
4. اختیارات قمر، قصیدهای است در 32بیت که نمونۀ کامل آن را پسرش در مونسالاحرار آمده است (جاجرمی، 2/ 1218-1221).
مآخذ
آذربیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337ش؛ آقابزرگ، الذریعة؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن، مطلع الشمس، تهران،1362ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، از حملۀ چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، 1347ش؛ انصاری کارونی، ابولاقاسم، مرقوم پنجم کتاب سُلّم المسؤات، به کوشش یحێ قریب، تهران، 1340ش؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرقات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شمـ 5324؛ جاجرمی، محمد، مونس الاحرار، به کوشش صالح طبیبی، تهران، ج 1، 1337ش، ج 2، 1350ش؛ دانشپژوه، محمدتقی، «ترجمۀ قصیدۀ تونیۀ عنوان الحکم»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات، تهران، 1345-1346ش؛ دورۀ 14؛ دولتشاه سنرقندی، تذکرةالشعراء، تهران، 1338ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران،1366ش؛ قریب، یحێ، تعلیقات بر مرقوم پنجم کتاب سلم السموات (ﻧﻜ : ﻫﻤ ؛ انصاری کازرونی)؛ کاشفی، علی، اطائف الطرائف، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1352ش؛ ملی تبریز، خطی؛ منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترک؛ مهدوی مصلحالدین، تذکرةالقبور، اصفهان، 1348ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344ش؛ هدایت رضاقلی، مجمعالفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران،1336ش، نیز: